خوش بینی یاد گرفته شده[۱] عبارت از ایجاد توانایی برای در نظر گرفتن دنیا از یک نقطه نظر مثبت می باشد.
این عبارت در اغلب مواقع با عبارت خوشحالی یاد گرفته شده، اشتباه گرفته می شود.
افراد از طریق به چالش کشیدن خود گفتاری منفی و جای گذاری تفکرات مثبت به جای تفکرات منفی، می توانند یاد بگیرند که به چه نحوی به یک فرد خوش بین تر تبدیل شوند.
مزایا
تبدیل شدن به یک فرد خوش بین تر دارای یک سری مزایایی می باشد. برخی از مزایای خوش بینی که محققان تا به حال کشف کرده اند، عبارتند از:
نتایج سلامتی بهتر:
یکی از مطالعات صورت گرفته نتیجه گیری کرده است افرادی که در سن ۲۵ سالگی خوشحال تر می باشند، نسبت به افراد هم سنی که دارای شخصیت بدبین تر باشد، در طول ۴۵ تا ۶۰ سالگی دارای زندگی سالم تری خواهند بود.
طول عمر بیشتر:
مطالعات صورت گرفته نشان داده است که افراد خوش بین تمایل دارند تا طول عمر بیشتری نسبت به افراد بدبین داشته باشند.
سطح استرس پایین تر:
افراد خوش بین نه تنها تمایل دارند سطح استرس پایین تری داشته باشند، بلکه همچنین به صورت بهتری با استرس مقابله می کنند.
آنها تمایل دارند که انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند و به جای اینکه تحت تاثیر موارد فشار آورنده قرار بگیرند و به دلیل اتفاقات منفی ناامید شوند، سعی می کنند که هر چه سریع تر از این شرایط خارج شود؛
همچنین این افراد بر روی ایجاد تغییرات مثبتی متمرکز می شوند که منجر به بهبود سطح زندگی شان می شود.
انگیزه بالاتر:
همچنین داشتن دیدگاه خوش بینانه می تواند به شما کمک کند که در هنگام دنبال کردن اهدافتان، انگیزه خودتان را ثابت نگه دارید.
برای مثال، در هنگام تلاش کردن برای کاهش وزن، افراد بدبین تسلیم خواهند شد چرا که آنها معتقدند رژیم های غذایی هیچ موقع کارایی نخواهند داشت.
از طرف دیگر، افراد خوش بین به احتمال بیشتر بر روی تغییرات مثبتی متمرکز خواهند شد که می تواند در دستیابی به اهدافشان به آنها کمک کند.
سلامت روانی بهتر:
افراد خوش بین در مقایسه با افراد بدبین، سطح بهزیستی بالاتری را گزارش می کنند.
همچنین تحقیقات صورت گرفته بیانگر آن است که آموزش دادن تکنیک های خوش بینانه یاد گرفته شده می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی کاهش افسردگی داشته باشد.
در یکی از مطالعات صورت گرفته، کودکان دارای عوامل ریسک مربوط به افسردگی در یک برنامه آموزشی شرکت کردند که در آنجا مهارت های مربوط به خوش بینی یاد گرفته شده به آنها آموزش داده می شد.
نتایج به دست آمده از مطالعه نشان داد که کودکان دارای عوامل ریسک، به احتمال زیاد در طول دو سال آینده، علائم مربوط به افسردگی ملایم تا شدید را از خودشان نشان خواهند داد.
با این وجود، افرادی که در مهارت های ضد افسردگی و خوش بینی یاد گرفته شده آموزش هایی را دیده بودند، احتمال ایجاد علائم افسردگی در این افراد تا نصف کاهش یافته بود.
خوش بینی در برابر بدبینی
افراد بدبین تمایل به داشتن این عقیده دارند که موارد بد به راحتی صورت خواهد گرفت و به همین دلیل آنها اشتباه خواهند داشت و نتایج منفی همواره پایدار خواهند بود.
از طرف دیگر، افراد خوش بین انتظار دارند که موارد خوبی برای آنها صورت بگیرد. آنها فشارها و موانع موجود را به صورت اتفاقات موقتی در نظر می گیرند که به دلیل برخی از شرایط ایجاد شده است.
افراد خوش بین به جای تسلیم شدن یا داشتن احساس ناامیدی در هنگام مواجهه با شکست، این شکست را به عنوان یک چالشی در نظر می گیرند که می توان بر آن غلبه کرد یا آن را تصحیح کرد.
افراد خوش بین و بدبین در عبارت های مربوط به سبک تبیینی یا نحوه توضیح دادن اتفاقاتی که در زندگی شان افتاده است، با یکدیگر تفاوت دارند. تفاوت های کلیدی در این سبک تبیینی معمولا بر روی موارد زیر متمرکز هستند:
شخصی سازی:
زمانی که اتفاقات منفی صورت می گیرند، افراد خوش بین تمایل دارند تا نیروها یا شرایط خارجی را سرزنش کنند.
از طرف دیگر، افراد بدبین به احتمال بیشتری خودشان را به دلیل اتفاقات ناخوشایند زندگی شان سرزنش خواهند کرد.
در همین شرایط، افراد خوش بین تمایل دارند تا اتفاقات خوب را به عنوان نتیجه تلاش های خودشان در نظر بگیرند، در حالیکه افراد بدبین نتایج خوب را نتیجه نیروهای خارجی در نظر می گیرند.
پایداری:
افراد خوش بین تمایل دارند تا دوره های بد را به عنوان موقتی در نظر بگیرند. به همین دلیل، آنها همچنین تمایل دارند تا بعد از پایان یافتن شکست یا اتمام شرایط تحت فشار، به صورت سریعتری به شرایط بهتر برگردند.
افراد بدبین تمایل دارند تا اتفاقات منفی را به عنوان موارد دائمی یا غیرقابل تغییر در نظر بگیرند.
به همین دلیل است که این افراد در اغلب زمان هایی که یک اتفاق منفی صورت می گیرد و شرایط سختی ایجاد می شود، تسلیم می شوند.
فراگیرنده بودن:
زمانی که افراد خوش بین در یک حوزه ای شکست می خورد، آنها اجازه نمی دهند که این شکست بر روی عقایدشان در مورد توانایی های خودشان در سایر زمینه ها تاثیرگذار باشد.
با این وجود، افراد بدبین شرایط فشار را به صورت نافذ و فراگیرنده در نظر می گیرند. به بیان دیگر، در صورتی که آنها در یک زمینه ای شکست بخورند، این اعتقاد را خواهند که در هر زمینه ای شکست خواهند خورد.
تحقیقات صورت گرفته نشان داده است که افراد بدبین تمایل دارند که در محدودیت ها باقی بمانند. اکثر افراد (تخمین ها مابین ۶۰ تا ۸۰ درصد نشان داده است) تمایل دارند تا دارای سطوح خوش بینی مختلفی باشند.
ریشه ها
خوش بینی یاد گرفته شده یک مفهومی می باشد که از یک شاخه روان شناسی نسبتا جوانی ظهور پیدا کرده است؛
این شاخه روان شناسی عبارت از روان شناسی مثبت[۲] می باشد. خوش بینی مثبت توسط یک روان شناسی به اسم مارتین سلیگمن[۳] معرفی شد که به عنوان پدر نهضت روان شناسی مثبت در نظر گرفته می شود.
بر اساس اظهار نظر سلیگمن، فرآیند یادگیری برای تبدیل شدن به یک فرد خوش بین، یک روش مهمی برای کمک به افراد به منظور به حداکثر رساندن سلامت روانی شان و داشتن زندگی های بهتر می باشد.
سلیگمن بر این باور بود که کار خودش در مراحل اولیه بر روی خوش بینی متمرکز بود. وی به عنوان یک روان شناس بالینی تمایل داشت به دنبال پیدا کردن مشکلات و نحوه رفع آنها باشد.
سلگیمن بعد از اینکه یکی از دوستانش به وی گفت که کار وی در واقع مربوط به خوش بینی می باشد، این رشته را معری کرد و بعد از آن شروع به متمرکز شدن بر روی نحوه پذیرفتن موارد خوب و حتی بهتر شدن این تفکرات کرد.
بیچارگی یاد گرفته شده
کار اولیه سلیگمن بر روی موردی متمرکز بود که به عنوان بیچارگی یاد گرفته شده شناخته می شود، که عبارت از تسلیم شدن در زمانی می باشد که اعتقاد داشته باشید مواردی که انجام می دهید، هیچ نوع تاثیری نخواهند داشت.
سبک های تبیینی نقش مهمی را در بیچارگی یاد گرفته شده دارند.
نحوه توضیح دادن افراد در مورد اتفاقاتی که برای آنها صورت می گیرد، چه در صورتی که آن را به عنوان مورد اتفاق افتاده در نتیجه نیروهای درونی یا نیروهای خارجی تصوری کنند، بر روی تجربه کردن این بیچارگی یا عدم صورت گرفتن آن تاثیرگذار است.
[۱] The Learned Optimism
[۲] Positive Psychology
[۳] Martin Seligman