حسادت دختر به مادر و برعکس می تواند دلایل مختلف روان شناختی داشته باشد که در سطوح اولیه عادی تلقی می شود و در سطوح بالاتر آسیب زا و خطرناک می باشد.
حسادت در عشق مانند نمک در غذا است. مقدار کمی می تواند طعم را تقویت کند، اما زیاده روی می تواند لذت را از بین ببرد و تحت شرایط خاص می تواند حتی تهدید کننده زندگی باشد.
حسادت دختر به مادر
پیوند مادر و دختر قدرتمند است و زنان معمولا مادرشان به عنوان مهربان ترین مردم جهان صحبت کردند.
مادر الگو است یا رقیب؟
“دختران اغلب به مادران خود به عنوان الگو نگاه می کنند و به طور قابل درکی حمایت و تایید مادران خود را می خواهند. هنگامی که مادران آنها قادر به ارائه این حمایت و تایید نیستند، دختران ممکن است احساس پوچی یا اضطراب را تجربه کنند.
از نظر گروه روانشناسی فارسیدو برخی زنها متناسب با روابط اجتماعی و احساساتشان در خانواده، حس خوببی نسبت به خود دارند، حال اگر روابط آن ها از حالت تعادل خارج شود این احساس خوب در آن ها از بین رفته و ممکن است در رفتارهای
با این حال حسادت همیشه واژه درستی از آنچه در درون می گذرد نیست. کولز میگوید: «آنچه اغلب توسط دیگران به حسادت تعبیر شود، میتواند تفسیری نادرست از احساسات مادر باشد. “به جای اینکه از موفقیت دخترش ناراحت شود، ممکن است دچار احساس شدید نگرانی ناشی از احساسات عاشقانه او را تحت تاثیر قرار دهد.”
اما برای درصد کمی از مادران، این احساس عمیق است و از دوست داشتن ناشی نمی شود. به طور کلی، وقتی مادری نسبت به یک یا چند فرزند خود حسادت نشان می دهد، در گروه «مادر خودشیفته» قرار می گیرد.
این مشکل زمانی روی می دهد که یک مادر نیازهای عاطفی خود را بالاتر از نیازهای فرزندانش قرار می دهد که معمولاً از زمانی که کودک جوان است شروع می شود. بزرگ شدن در خانواده ای که سرپرستی آن را یک مادر خودشیفته بر عهده دارد می تواند برای رشد کودک بسیار مضر باشد.
داستان باجگیری عاطفی مریم و مادرش
با مریم صحبت کردم و او به من گفت که رابطه او با مادرش در دوران نوجوانی پر از حسادت بوده است، تا جایی که احساس می کرد از سمت مادرش مجبور می شود تا به برخی از دانشگاه ها نرود زیرا مادرش ادعا می کرد که آندها بیش از حد معتبر هستند.
علاوه بر این کارهای به ظاهر جزئی انجام میداد، مانند تغییر عمدی برنامهها در آخرین لحظه تا مریم مجبور شود با موهای خیس و لباسهای کهنه خانه را ترک کند، در حالی که مادرش لباسهای آراسته بیرون میآمد تا تماشاگران را تحت تأثیر قرار دهد.
سالها طول کشید تا مریم متوجه شود که این نوع رفتار نه تنها غیرعادی است، بلکه هیچ اجباری هم برای تحمل آن ندارد. او از آن زمان ارتباط خود را قطع کرده و تحت درمان اختلال استرس پس از سانحه می باشد.
او همچنین مشکلات سلامت روانی از جمله اختلال وسواس فکری-اجباری، اختلالات خوردن، افسردگی و اضطراب را نیر تجربه کرده است – و از نقش مادرش در همه آن ها آگاه می باشد. او همچنین تصدیق می کند که مادرش در کودکی قربانی بوده است.
این مهم است که ابتدا درک کنید که تقصیر شما نیست.
گفتگو با یک درمانگر واجد شرایط می تواند به شما کمک کند، به خصوص اگر مسائلی وجود داشته باشد که به دوران کودکی بازمیگردد.
دختران میتوانند بین احساس شرم به خاطر برآورده نشدن انتظارات مادرانشان و احساس شرم به خاطر دنبال نکردن رویاهایشان گیر کنند.
داستان واقعی حسادت دختر به مادر
ساناز هشت ساله در مهمانی ۱۶ سالگی خواهر بزرگترش شیرین شرکت کرد. او احساس ناراحتی می کند زیرا خواهرش بسیار مورد توجه قرار می گیرد و او تنها در گوشه ای نشسته است و کسی به او توجهی نمی کند و سعی می کند به مادربزرگش بگوید که غمگین است. او می گوید: «مادر بزرگ، من حسادت می کنم.»
مادربزرگ شوکه می شود و بلند می گوید: این افتضاح است. تو خواهر وحشتناکی هستی! و ساناز با احساس بدی نسبت به خودش به اتاقش می رود و حتی بیشتر ازقبل احساس تنهایی می کند.
طبیعی است که بچه ها نسبت به خواهر یا برادر حسادت کنند. اگرچه آنها خواهر یا برادر خود را بسیار دوست دارند، اما هر کودکی نیاز مبرمی به احساس دوست داشتن برابر(و حتی بیشتر) دارد.
برای یک کودک سخت است که خواهر یا برادر دیگری مرکز توجه باشد. اگر مادر وقتش را با خواهر کوچکترش برای خرید بگذراند یا برادر بزرگترش ستاره یک نمایش باشد، ممکن است او احساس می کند کنار گذاشته شده است. کودکان به این اطمینان دائمی نیاز دارند که به اندازه بقیه دوستش دارند.
مادربزرگ چیزی را که می شنید اشتباه تعبیر کرد. او می دوست دارد که نوه هایش همدیگر را دوست داشته باشند. اما او احساسات عادی را نمی پذیرد و از نوه اش حمایت نمی کند.
مشکل اصلی اینجاست که مادربزرگ به طور ناخواسته امنیت به اشتراک گذاشتن احساساتش را در ساناز خاموش می کند. واکنش منفی مادربزرگ ممکن است باعث شود که مریم حسادت خود را با بد بودن مرتبط کند و در آینده از به اشتراک گذاری احساسات خود می ترسد یا حتی ممکن است آن ها را در خود نگه دارد و از درون رنج بکشد.
راهکارهای مقابله با حسادت دختر به مادر
بسیار مهم است که هنگام ابراز احساسات کودکان با احتیاط رفتار کنید. این احساسات طبیعی هستند و ابراز و حمایت آن ها به رشد بهتر کودکان کمک می کند. در اینجا چند گام مفید وجود دارد که باید هنگام صحبت کودک در مورد احساسات خود انجام دهید:
- احساسات او را بپذیرید و به او بگویید: «اشکال ندارد که احساس حسادت، عصبانیت یا غم داشته باشد، همه این احساسات عادی هستند.»احساسات او را بپذیرید و به او بگویید: «اشکال ندارد که احساس حسادت، عصبانیت یا غم داشته باشد، همه این احساسات عادی هستند.»حساسات عادی هستند.»
- از او تشکر کنید که به شما اطلاع داده است. شما می خواهید او این پیام را دریافت کند و همیشه به شما بگوید که چه احساسی دارد، تا بتوانید به او کمک کنید. در آغوش گرفتن و لبخند بدون شک به او کمک می کند تا آرام شود.
- میزان توجه به هر یک از فرزندان خانواده را تجزیه و تحلیل کنید. توجه به احساسات فرزندتان می تواند شما را از مواقعی که بیش از حد با فرزند دیگرتان گرم میگرید آگاه کندد. وقتی این اتفاق افتاد، یک قرار خاص با او برنامه ریزی کنید و آن را در تقویم قرار دهید، تا او بتواند منتظر زمان با هم بودن شما باشد.
- به فرزندان خود توضیح دهید که هر کودک دوره ای خواهد داشت که توجه بیشتری به او می شود. زمان هایی را به او یادآوری کنید که در مرکز توجه قرار داشت.
- به او اطمینان دهید که به اندازه فرزندان دیگر دوستش دارید. مادربزرگ می توانست با اطمینان دادن به ساناز که به همان اندازه او را دوست دارند او را آرام کند. علاوه بر این او می توانست توضیح دهد که پدر و مادر همه فرزندانشان را به یک اندازه دوست دارند.
- به او نقش بدهید، مادربزرگ میتوانست نوهاش را در مهمانی شرکت دهد تا احساس اینقدر کنار گذاشته نشده است. او می توانست بگوید: «فکر می کنم نزدیک است که کیک خواهرت را ببریم. چرا به من کمک نمیکنی تصمیم بگیرم کدام شمع را بگذارم و آن را با هم ببریم.» داشتن نقش مطمئناً باعث می شد که ساناز احساس مشارکت داشته باشد.
- از او تشکر کنید که به شما اطلاع داده است. شما می خواهید او این پیام را دریافت کند و همیشه به شما بگوید که چه احساسی دارد، تا بتوانید به او کمک کنید. در آغوش گرفتن و لبخند بدون شک به او کمک می کند تا آرام شود.
- میزان توجه به هر یک از فرزندان خانواده را تجزیه و تحلیل کنید. توجه به احساسات فرزندتان می تواند شما را از مواقعی که بیش از حد با فرزند دیگرتان گرم میگرید آگاه کندد. وقتی این اتفاق افتاد، یک قرار خاص با او برنامه ریزی کنید و آن را در تقویم قرار دهید، تا او بتواند منتظر زمان با هم بودن شما باشد.
- به فرزندان خود توضیح دهید که هر کودک دوره ای خواهد داشت که توجه بیشتری به او می شود. زمان هایی را به او یادآوری کنید که در مرکز توجه قرار داشت.
چه زمانی رابطه مادر و دختر سمی است؟
یک رابطه سمی، رابطه ای است که به جای حمایت متقابل، حول محور خشم، سوء استفاده عاطفی و سایر احساسات منفی و آسیب رسان می باشد. کارشناسان می گویند:
علت اصلی حسادت می تواند ناشی از عزت نفس پایین یا تصور ضعیف از خود باشد. اگر احساس جذابیت و اعتماد به نفس نداشته باشید، باور اینکه مادرتان شما را دوست دارد و برایتان ارزش قائل است دشوار است. در موارد دیگر، حسادت می تواند ناشی از انتظارات غیر واقعی از رابطه باشد، مانند دختری که مادر را رقیب خود برای دستیابی به محبت پدری می داند.
ویژگی های یک رابطه سالم مادر و دختر
۱ – مادران و دختران می توانند بهترین دوستان باشند
مادران و دختران سالم از با هم بودن و ارتباط در سطوح عمیق لذت می برند. درست مانند هر رابطه ای، رسیدن به این سطح از اعتماد، وفاداری به گذراندن زمان با کیفیتدر کناریکدیگر نیاز دارد. به مثال زیر توجه کنید:
علاوه بر شوهرم، مادرم صمیمی ترین و واقعی ترین دوست من است. ما همه چیز را باهم اشتراک می گذاریم. ما هر روز صبح از طریق واتساپ باهم صحبت می کنیم.
ما رازهای خود را به یکدیگر می گوییم و از یکدیگر حمایت می کنیم و در نهایت به یکدیگر عشق می ورزیم.
هر چه بیشتر به رابطه اهمیت بدهید قوی تر می شود، علاوه بر این همچنین بخشش بخش مهمی از معادله است. در خانواده های ما گاهی اوقات چالش هایی وجود دارد که باید بر آن ها غلبه کنیم. ایجاد یک رابطه سالم میان مادران و دختران مستلزم این است که درباره مسائل صحبت کنیم و به سطوح جدیدی از صمیمیت برسیم.
۲ – از یکدیگر انتقاد نمی کنند
روابط سالم مادر و دختر سرشار از مثبت و عشق است. آن ها یکدیگر را تحقیر نمی کنند یابه یکدیگر احساس گناه نمی دهند.
همانطور که همه ما می دانیم، انتقاد مادران می تواند اعتماد به نفس دختران را از بین ببرد. به همین ترتیب، انتقاد بیش از اندازه دختران نیز می تواند اعتماد به نفس مادر را از بین ببرند.
گاهی اوقات چالشها به این دلیل پیش میآیند که مادران و دختران متضاد یکدیگر هستند، در این هنگام دختر و مادر باید انعطاف پذیر باشند.
«مادر من بسیار مطمئن و قاطع است و هر لحظه نظر خود را بیان می کند. از طرف دیگر، من بسیار حساس، محتاط و کمی خجالتی هستم. ما در کنارهم تلاش کرده ایم تا از یکدیگر یاد بگیریم و رابطه خود را به طور مستمر رشد دهیم. من او را کمی آرام می کنم و او مرا تشویق می کند. ما یک دیگر را کامل می کنیم!
۳ – آن ها در کنارهم زمان را می گذرانند
آنها تصمیم میگیرند که هم به طور مساوی به رابطه مثبت بپردازند و هم زمان با کیفیتی را در کنارهم داشته باشند. وقتی با هم وقت می گذرانند، همدیگر را تقویت و حمایت می کنند و برای هم خوشحال هستند.
«من و مادرم عاشق گذراندن وقت با هم هستیم، بیرون بردن بچه ها، بازی در پارک، خرید، یا فقط تماشای یک فیلم خوب با هم. من متوجه شده ام که از زمانی که بچه هایم به دنیا آمده اند، نمی توانیم زمان زیادی را تنها بگذرانیم، و من خیلی دلم برای آن زمان ها تنگ شده است.»
۴ – آن ها به درستی با تعارض ها برخورد می کنند
هر رابطه مادر و دختری چالش های خود را دارد. هنگامی که این لحظات به وجود می آیند، مهم این است که با آرامش در مورد آن ها صحبت کنید و از فریاد زدن، دعوا کردن خودداری کنید.
۵ – آن ها همدیگر را همانطور که هستند می پذیرند
من دوست دارم و قدردانی می کنم که مادرم چقدر با من متفاوت است. من شخصیت جسور و مسری او را تحسین می کنم. او بسیار الهام بخش، منحصر به فرد و جسور است. به همین ترتیب، او مرا همانگونه که هستم می پذیرد و سعی نمی کند مرا به چیزی که نیستم تبدیل کند.
ما دائماً از یکدیگر یاد می گیریم و در نتیجه به عنوان فردی موفق رشد می کنیم. این امربه من به عنوان یک مادر بسیار آموخته است.
۶ – آن ها به یکدیگر تکیه می کنند
یک رابطه سالم مادر و دختر رابطه ای است که آن ها می توانند در زمان سختی به یکدیگر تکیه کنند. آن ها از طریق خوبی ها و بدی ها از یکدیگر دفاع، محافظت و حمایت می کنند.
خیلی خوش حالم که هر لحظه می توانم گوشی را بردارم و می دانم که مادرم جواب می دهد. او در هر کاری به من کمک خواهد کرد. و او می داند که من نیز در کنار او خواهم بود. من برای کمک، محافظت و مراقبت از او هر کاری انجام خواهم داد. این جادو و زیبایی رابطه میان مادر و دختر است!