روان درمانی عمیق بیانگر یکی سری از روش های درمانی است که به جای یک حالت و یا شرایط خاص، بخش ناخود آگاه را در نظر می گیرد.
این رهیافت میان رشته ای درمانی، بر مبنای این ایده می باشد که همه افراد دارای مشخصات یا مولفه های طبیعی هستند که می تواند بر طرز عمل آنها، که در اغلب موارد به صورت نا خود آگاه می باشد، تاثیر بگذارد.
این طرز عمل ها – همانند توانایی احساس، انتخاب، کار، دوست داشتن یا احساس آزاد – می تواند به طور منفی، تحت تاثیر این مولفه ها قرار گیرند.
همچنین ممکن است که افراد برای حل کردن دردهای تجربه شده خود در نتیجه یک فرآیند غیر متوازن، به درمان مراجعه کنند.
درمان های عمیق می تواند به افراد کمک کند تا این افراد نیروهایی را که بر روی آنها تاثیر گذار است را کشف کنند و به یک شناخت هوشیارانه در مورد آنها دست یابند.
همچنین این افراد برای داشتن یک شناخت بهتر نسبت به وضعیت فعلی خودشان، این نیروها را مورد مطالعه قرار می دهند.
- توسعه و نظریه درمان عمیق
- درمان عمیق به چه نحوی کار می کند؟
- چه نوع مشکلاتی می توانند با استفاده از روش درمانی عمیق رفع شوند؟
- آموزش برای درمان عمیق
- نگرانی ها و محدودیت ها
توسعه و نظریه روش درمانی عمیق
واژه “روان درمانی عمیق” برای اولین بار در اواخر دهه ۱۹ ام و توسط اگن بلولر[۱] که سرپرست تیمارستان بورقولزلی[۲] در شهر زوریخ (جایی که بعدها کارل جان[۳] در آن روان پزشک بود) بود، مورد استفاده قرار گرفت.
پیشگامان این روش درمانی همانند کارل جانگ، پیر جنت و اوتو رنک[۴] منجر به پیشبرد این روش و کاربردهای امروزی آن شدند، که شامل روش های درمانی و رهیافت های تحقیقاتی گسترده ای می شود که تلاش دارد تا اعماق ذهن ناخود آگاه را کشف کند.
این رهیافت ها شامل مولفه های روان کاوی و روان شناسی جانگین[۵] (طرفداران جانگ)، با روان شناسی شفاف و صریح و اگزیستیانیلیسم (مکتب وجود نگری) و سایر روش ها می باشند.
روش درمانی عمیق بیانگر چندین روش درمانی است، ولی به سه مکتب کلی تقسیم شده است: روان کاوی، روان شناسی انفرادی؛ و روان شناسی تحلیلی. روان کاوی بر مبنای ایده های سیگموند فروید[۶] ، روان شناسی انفرادی بر مبنای ایده های آلفرد آدلر[۷] و روان شناسی تحلیل بر مبنای ایده های کارل جانگ می باشند.
نظریه مبنایی مربوط به درمان عمیق این ایده می باشد که بخشی از روان انسان به صورت فرآیند هوشیاری و بخشی به صورت فرآیند ناهوشیار می باشد که تجاربی سرکوب شده و مشکلات شخصی را به صورت نیروهای انباشت شده و به شکل الگوهای اولیه، ذخیره می کند.
روان شناسی عمیق آن چیزی را که به عنوان روح شناخته می شود، یا نقطه تعامل مابین شفاف بودن وضعیت روانی و جنبه های شخصی، را به عنوان بخش مهم در مباحث مربوط به دوره های درمانی مد نظر قرار می دهد.
بکار گیری و شرکت داشتن بخش روان ناهوشیار در درمان، یکی از اصول مهم در زمینه درمان عمیق می باشد.
چرا که باور بر این است که کشف کردن لایه های روانی از طریق روان شناسی عمیق، یکی از مولفه های مهم مربوط به بهزیستی عاطفی، خود اکتشافی و رشد می باشد.
[۱] Eugen Bleuler
[۲] Burgholzli
[۳] Carl Jung
[۴] Pierre Janet and Otto Rank
[۵] Jungian
[۶] Sigmund Freud
[۷] Alfred Adler