روان درمانی بدنی یکپارچه (IBP) یک روش درمانی کل نگر است که به منظور افزایش آگاهی نسبت به ارتباط بدن و مغز، چندین روش را مورد استفاده قرار می دهد.
این رهیافت درمانی از تجارب بدنی فرد به عنوان روشی برای خود آگاهی استفاده می کند.
بر اساس نظریه IBP، فرد باید برای بدست آوردن بینش و آگاهی نسبت به خود، تجارب خود را به عنوان یک عامل اصلی در نظر بگیرد و یکپارچگی مغز، بدن و روح می تواند منجر به پیشرفت رویه درمانی فرد گردد.
افرادی که به دلیل یک سری از مشکلات روان شناختی و فیزیکی – افسردگی، اضطراب، دردهای مزمن و سایر موارد – به درمان مراجعه می کنند، می توانند در نتیجه استفاده از روش IBP به بهبودهای مورد نظر دست یابند.
- توسعه و نظریه
- تکنیک های روان درمانی بدنی یکپارچه
- مشکلات درمان شده با استفاده از روان درمانی بدنی یکپارچه
- آموزش روان درمانی بدنی یکپارچه
- نگرانی ها و محدودیت ها
توسعه و نظریه
جک لی روزنبرگ[۱] که یک روان شناس بالینی در ایالات متحده می باشد و به همراه کارل روگرز و آبراهام مازلو[۲] زمان زیادی را صرف مطالعه کرد، در ایجاد رهیافت درمانی یکپارچه و غیر اجباری خودش، از تعدادی ایدئولوژی های روان شناختی همانند گشتالت، رابطه های هدف مند، بیو انرژتیکز (انرژی های زیستی)، روان شناسی فرودیئن، مدیتیشن و یوگا استفاده کرد.
طرفداران این رهیافت درمانی بر این عقیده هستند که شخصیت (خود) فرد بر روی بدنش شکل گرفته است و بنابراین، در صورتی که بدن فرد مورد توجه قرار نگیرد، درمان مشکلات روان شناختی و یا مسائل مربوط به شخصیت (یا خود) نمی تواند به صورت موفقی انجام گیرد.
بر اساس نظریه IBP، ساختار مشخصات یک فرد بر اساس الگوهای عضلانی و سیستم های اعتقادی صورت می گیرد و عواطف و احساسات در بدن ثابت می مانند.
تفکرات، تجارب عاطفی و دیگر منابع انرژی در بدن فرد می توانند به صورت به هم پیوسته و به صورت مستقل کار کرد خودشان را داشته باشند، و بارها می توانند موانعی را تحریک کنند که باعث عدم دسترسی فرد به بهزیستی و یا موارد مناسب دیگر می شود.
هر چند که در رهیافت های کل نگر، درمان روانی، عاطفی و حتی روحی با هم ادغام می شوند، ولی رشد و توسعه بدنی و ذهنی قابل دسترس هستند.
نظریه IBP بیان می دارد که قسمت زیادی از زندگی می تواند با استفاده از هوش بدنی (تنی) یاد گرفته شود و افرادی که در وضعیت آگاهی مناسبی قرار داشته باشند، بهتر می توانند با وضعیت های استرس زا مقابله کنند و آن را شناسایی کنند.
ادغام کردن کل بخش های یک فرد – مغز، بدن، احساسات و روح – به منظور اجازه دادن به تبدیل درمانی و کمک به رویه درمانی، می تواند منجر به خلاص شدن فرد از مشکلات روان شناختی و فیزیکی شود و این حالت به عنوان هدف نهایی IBP در نظر گرفته می شود.
[۱] Jack Lee Rosenberg