زوج درمانی با استفاده از ارتباط (EcCT) یک نوع روش زوج درمانی می باشد که هدف آن کمک به افرادو ایجاد یک ارتباط کامل بین همسرها هست تا بتوانند به یک زوج بالغ تر و خلاق تری تبدیل شوند.
این رهیافت چند بعدی در حوزه زوج درمانی، شامل فلسفه، تجارب کلینیکی، روش شناسی سازمانی، و بیولوژی زیستی است و می تواند برای شناسایی طیف وسیعی از مشکلات که زوج ها درمانجو مواجه هستند، بکار گرفته شود.
- نظریه و توسعه
- شناخت رهیافت EcCT
- EcCT به چه نحوی مفید می باشد؟
- آموزش برای EcCT
- نگرانی ها و محدودیت ها
نظریه و توسعه
EcCT توسط هدی شلیفر[۱] معرفی شد. وی بعد از تجربه عدم رضایت از ازدواج خودش و عدم کارایی مناسب و مورد انتظار روش کاری خود بر روی زوجین، تصمیم گرفت که روش کار خود را تغییر دهد.
به همین دلیل وی ابتدا در روش درمانی مربوط به آموزش رابطه زوجین تغییراتی اعمال کرد و برای درمان زوج ها از این رهیافت استفاده کرد.
در نهایت، وی با الهام گرفتن از تکنیک های مورد استفاده در روش درمان خود و با کمک همکاری نویسنده ای خود به اسم مارتین بابر[۲] ، یک روش درمانی جدیدی ابداع کردند.
در این روش جدید، آنها در زوج درمانی تمرکز خود را صرف کمک به زوجین کردند تا آنها به یک وضعیتی که “صمیمیت و همدلی” نامیده می شود، دست یابند.
بر اساس عقیده شلیفر، صمیمیت و همدلی وضعیتی می باشد که دو زوج قادر به حس کردن تمامی احساسات مرتبط با یکدیگر می شود، و باعث می شود که آنها مسیر های عصبی جدیدی را در مغز ایجاد کنند که در نهایت منجر به تقویت ارتباطات عاطفی می شود.
با پیشرفت روش درمانی وی، دوره های درمانی در زمانی طولانی تر برگزار می شد و به زوجین اجازه داده می شد تا یک ارتباط واقعی و موثر با یکدیگر داشته باشند.
شلیفر بر این باور بود که همسر قابل اعتماد کسی است که در رابطه باقی بماند و به فرد مقابل اجازه دهد تا به یک درمان گسترده تر دست یابد تا بتواند مفهومی را که شلیفر “سه ارتباط دهنده نامرئی” نامیده است را شناسایی کنند.
این ارتباط دهنده ها – فاصله، پل ارتباطی ، و ارتباط – باعث می شود تا زوجین به یکدیگر نزدیک تر شوند و یک ارتباط کامل با یکدگیر داشته باشند.
بر اساس عقیده شلیفر، در زمانی که زوجین فاصله ای را که بین آنها هست را مورد پذیرش قرار می دهند، یک پل پیوندی به دنیای همسر خود می زنند و با احساسات طرف مقابل روبرو می شوند، و بعد از آن ارتباط شان به یک نیروی مغناطیسی و آهن ربایی تبدیل می شود.
همچنین آموزش اصول مربوط به سه ارتباط دهنده نامرئی، برای فرمول بندی و تنظیم روش زوج درمانی از طریق ارتباط موجود، عامل مهم و ضروری در طول درمان می باشد.
[۱] Hedy Schleifer
[۲] Martin Buber