روش درمان نقطه گذاری مغز (BSP) یک رهیافت درمانی تقریبا جدیدی است که برای دسترسی، انجام دادن و غلبه بر آسیب، عواطف منفی و درد به فرد کمک می کند و شامل دردهای فیزیکی است که به صورت روان شناسی نشان داده می شود.
روش نقطه گذاری مغز از طریق کار دوید گرند[۱] بر روی افراد آسیب دیده معرفی شد و بسیاری از متخصصان سلامت روان که از این رهیافت استفاده می کنند، آن را یک رهیافت درمانی موثر برای یک سری از مشکلات سلامتی روان می دانند.
- نحوه کار نقطه گذاری مغز
- معرفی و توسعه نقطه گذاری مغز
- کارایی نقطه گذاری مغز
- مزایای مربوط به نقطه گذاری مغز
- محدودیت های مربوط به نقطه گذاری مغز
نحوه کار نقطه گذاری مغز
بر اساس نظر دیود گرند به عنوان یک درمانگر و ایجاد کننده این روش، مسیری را که مردم نگاه می کنند یا به اصطلاح زل می زنند، می تواند بر روشی که آنها احساس و درک دارند تاثیر گذار باشد.
در طول نقطه گذاری مغز، درمانگر ها به افراد کمک می کنند تا چشم خود را مسیری قرار دهند که آنها را قادر می سازد تا منابع عواطف منفی را نشانه بگیرند.
درمانگران آموزش دیده نقطه گذاری مغز به کمک یک خط کش، به آرامی چشم افراد درمانجو را راهنمایی می کنند تا در حوزه دید خود “نقاط و محل های ذهنی” مناسب را پیدا کنند.
با پیدا کردن یک نقطه مغزی در مسیر چشم، یک خاطره آسیب زا یا عاطفه دردناک فعال شود.
کاربران این روش بر این باورند که نقطه گذاری مغز به درمانگر اجازه می دهد تا به سطوح عمیق تر عواطف دسترسی داشته باشند و تاثیرات فیزیکی آسیب را مورد هدف قرار دهند.
شواهد زیادی بیانگر این نکته می باشد که آسیب های تجربه شده در بدن “انباشت” می شوند و می توانند کارایی مغز را تغییر دهند.
برای مثال، آسیب می تواند بر روی عواطف، حافظه و سلامت فیزیکی تاثیر گذار باشد.
به نظر می رسد که نقطه گذاری مغز توانایی ذاتی بدن را فعال می کند و از این طریق خودش را درمان کرده و آثار آسیب را از بین می برد.
برای اینکه درمانگر بتواند به موقعیت فیزیکی و عاطفی مربوط به عواطف منفی دست یابد، متخصصان نقطه گذاری مغز از روشی به اسم “هماهنگی دو گانه” استفاده می کند.
از طریق این فرآیند درماگر به صورت همزمان رابطه درمانی را هماهنگ می کند و همچنین واکنش مغز – بدن فرد درمانجو را هم هماهنگ می سازد.
برخی شواهد بیانگر این است که نقطه گذاری مغز در مراحل اول بر روی سیستم کناری و حدی کار می کند.
این سیستم یک انباشت از ساختارهای مغزی است که بر روی عواطف، حافظه بلند مدت، شناخت، انگیزش، کنترل انگیزش و برخی دیگر از فاکتورهای روان شناختی تاثیر می گذارد که می تواند بر روی بهزیستی افراد تاثیرگذار باشند.
[۱] David Grand